اشعار مدافعان حرم اهل البیت علیها سلام

مغیث الشیعه

معرفی مداحان و ذاکران

اشعار مدافعان حرم اهل البیت علیها سلام

اشعار مدافعان حرم  اهل البیت علیها سلام ـ علی اکبرلطیفیان

 

در سیر او جبریل هم بال و پرش ریخت
وقت طواف چهارمش خاکسترش ریخت

فطرس شد و غسل تقرب کرد روحش
هر کس که خاک چادرش را بر سرش ریخت

از زینبش زهرای دیگر ساخت زهرا
مادر تمام خویش را در دخترش ریخت

او «زینت» است و بی نیاز از زینتی هاست
پس از مقامش بود اگر که زیورش ریخت

وقتی دهان وا کرد، دیدند انبیا هم
نهج البلاغه بود که از منبرش ریخت

وقتی دهان وا کرد، از بس که غیورند
مولا صدای خویش را در حنجرش ریخت

در کوفه حتی سایه اش را هم ندیدند
فرمود: غُضّوا, چشم ها در محضرش ریخت

زن بود اما با ابهّت حرف می زد
مردی نبود آن جا مگر کرک و پرش ریخت

وقتی که وا شد معجرش، بال فرشته
پوشیه های عرش را روی سرش ریخت

یک گوشه از خشمش اباالفضل آفرین است
گفتیم زینب، صد ابوالفضل از برش ریخت

هجده سر بالای نیزه لشگرش بود
تا شهر کوفه چند باری لشگرش ریخت

وقتی هجوم سنگ ها پایان گرفتند
خواهر دلش ریخت، برادر هم سرش ریخت

با نیزه می کردند بازی نیزه داران
آن قدر خون از نیزه ها بر معجرش ریخت

به مرقدش تازه نگاه چپ نکرده
صد لشگر تازه نفس دوروبرش ریخت

آن قدر بالا رفت و بالاتر که حتی
در سیر او جبریل هم بال و پرش ریخت

*********************

اشعار مدافعان حرم  اهل البیت علیها سلام  ـ  رضاباقریان

خوش به حال مدافعان حرم
پر کشیدند از میان حرم

بین سجده میان سرخیِ خون
آرمیدند با اذان حرم

لک لبیک یاحسین گفتند
در حریم نوادگانِ حرم

مثل عباس با قدی رعنا
شده بودند پاسبان حرم

چه قَدَر عاشقانه جان دادند
در رهِ دوست، عاشقان حرم

روی سنگ مزارشان باید
بنویسند خادمان حرم

کم نشد از سرِ یکایکشان
سایه ی لطف عمه جان حرم

پرچم یاحسین را دادند
اربعین دست زایران حرم

وای بر ما که بالمان بسته است
ما کجا و کبوتران حرم

هر چه شد عاقبت که جا ماندیم
نزدیم پر در آسمان حرم

ما که مُردیم، ایهاالارباب
پس نیامد چرا زمان حرم

یادم آمد فرار می کردند
از دل خیمه دختران حرم

آه، شیطان دوباره آمد و زد
تازیانه به حوریان حرم

شمر و خولی، دوباره افتادند
بی عمو، نیمه شب به جان حرم

**********************

اشعار مدافعان حرم  اهل البیت علیها سلام ـ مهران امیری

خوشا به حال تویی که کنار جانانی 
بدا به حال منی که اسیر زندانم

تو در سعادت محضی،تویی که میخندی
منی که بندِ گناهم،منی که گریانم

تو درحریم حسینی و زینبی هستی
منی که مانده به ایران و جلد تهرانم

تو که شهید دمشقی و مثلِ عباسی
منی که اهل شعارم،عمل نمیدانم

تو که مسافر اوجی در آسمان هستی
منی که روی زمینم، غمین و نالانم

تویی که فصل بهاری،تویی که بارانی
منی که خاکِ سیاهم،گدای بارانم

خوشا به حالِ تو ای ماه،ماهِ زیبا رو
عنایتی به دلم کن فقیر احسانم

  تورا به جان ابالفضل رو سفیدم کن
  دعا برای دلم کن،پر از امیدم کن

تو مثل حر و زهیری مثالِ عباسی
سپر برای حرم های آلِ زهرایی

تو اوجِ درک و شعوری، تمام ایمانی
جهان به پیشِ تو قطره ست،مثل دریایی

تو با گذشتنِ از خود محافظ دینی
تو منتهای خیالِ تمامِ دنیایی

تو سرفراز و رفیعی تو اوج ایثاری
نه اینکه مالِ زمینی،تو اهل بالایی

نگاه حضرت حیدر به رزمِ تو حالا
تویی که شاملِ مهرِ نگاه مولایی

تو را حسینِ علی دیده و تورا خوانده
که تو شهید حفاظت زِ دختِ آقایی

تو نور شهرِ دمشقی و ماه خون رنگی
تو افتخار حسینی و ماهِ زهرایی
 
  تو روشنیِ جهانی در آسمان هستی
 تو در نهایت عشقی تو بیکران  هستی

عزیزِ حضرت زهرا،نواده ی آرش
کمان بگیر و جهان را به نعره بلوا کن

سفر به خیر مسافر خدا نگهدارت 
کنار قبر رقیه مرا هم انشا کن

تو در پناه حسینی،کنارِ عباسی
بیا کنار حسین جان تو یادی از ما کن

میان روضه ی خود در زمان بی تابی 
دعا برایِ دلِ بی کفایتِ ما کن

کمی برایِ دلِ من دعا کن ای مهتاب 
وَ کاسه ی مسی ام را به زر مطلّا کن

برایِ حالِ غریبان دعا کنی خوب است
تو چشمِ پر گنهم را دوباره دریا کن

به حکم نام رقیه به نام زینب جان
تو حکم عاشقی ام را بگیر و امضا کن

 نشد عنایتِ حق شاملم حرم باشم
خدا کند که شهیدِ رهِ قلم باشم

 

********************

اشعار مدافعان حرم  اهل البیت علیها سلام ـ شاعرناشناس

ما را ز خاندان کرم آفریده‌اند
یک موج از تلاطم یم آفریده‌اند

ما را فدائیان پسرهای فاطمه
ما را شهید میر و علم آفریده‌اند

ما را به اعتبار عنایات فاطمه
گریه کنان حضرت غم آفریده‌اند

بهر بریدن سر اولاد عمروعاص
در جان ما غرور و غژم آفریده‌اند

هر یک ز ما حریف دو صد لشکر یزید !
زین روز شیعه عده کم آفریده‌اند

دجال ها و حرمله ها را مهاجم و …
… ما را " مدافعان حرم " آفریده‌اند

سید علی خامنه ای پیر عشق گفت:
" فریاد را علیه ستم آفریده اند "

****************

اشعار مدافعان حرم  اهل البیت علیها سلام ـ شاعرناشناس

با حب علی مرتضی می آییم
با شور ذبیح بالقفا می آییم
ولله اگر سید علی اذن دهد
با کل قوا به کربلا می آییم

ای وای اگر پا به حرم بگذاری
یک تکه ز دیوار حرم برداری
شیعه به بین الحرمین حساس است
گفتم که به گوش سگیت بسپاری

با نام تو عرش را به هم می ریزیم
طرحی به زبان محتشم می ریزیم
گرپای حرامیان به صحنت برسد
خون پای ورودی حرم می ریزیم

*****************

اشعار مدافعان حرم  اهل البیت علیها سلام ـ شاعرناشناس

اگر چه عشق هنوز از سرم نیفتاده
ولی مسـیر مـن و او به هم نیفتاده

به خواب سخت فرو رفته پای همت من
وگـرنـه اسـم کسـی از قـلـم نـیـفـتـاده

به غیر، کار ندارم به خویش میگویم
چرا هنوز به ابرویت  خم نیفتاده ؟!

بقیع شاهد زنده ، شبیه سامرا
که اتفاق از این دست کم نیفتاده

بماند اینکه به آن قوم رحم کرده حسین
هـنـوز سـفـره ی شـاه از کـرم نـیـفتاده

بماند اینکه چه خمپاره ها که آمده است
ولـی به حـُرمـت او در حـَرم نـیـفـتـاده

گذار پوست به دباغخانه می افتد
هنوز کار به دست عجم نیفتاده

اگـر کـه پرچم عباس ، روی گنبد رفـت
سه ساله خواست بگوید علم نیفتاده

سه ساله خواست بگوید که دختر علیست
هـنـوز قـیـمـت تـیـغ دو دم ، نـیـفـتـاده !

*****************

اشعار مدافعان حرم  اهل البیت علیها سلام ـ امیرعظیمی

حرم زینب عجب حال و هوایی دارد
سوریه، فیض شهادت چه صفایی دارد

بنویسید به روی کفن این شهداء
چقدر عمه ی سادات فدایی دارد

***************

اشعار مدافعان حرم  اهل البیت علیها سلام ـ علی اکبرلطیفیان

دیروز کسى پیش کسى نام تو را برد
گفتم که بمیرم دگران یاد بگیرند

من عشق تو را از پدرم یاد گرفتم
کار پدران را پسران یاد بگیرند

ای سوخته دل این نظرى که به تو کردند
زود است که صاحب نظران یاد بگیرند

**
اولاد فداى حرم عمه ى سادات
اى کاش تمام پدران یاد بگیرند

***************

اشعار مدافعان حرم  اهل البیت علیها سلام ـ مهدی مقیمی

من سه ساله سند ظلم به آل اللهم
آسمان علی و آل علی را ماهم

بی سبب نیست اگر راه به دلها بردم
عشق را ارثیه از حضرت زهرا بردم

نوهء حیدرم و در رگ من خون علیست
این بزرگی و شجاعت همه مرهون علیست

من همانم که ز اشکم به فلک ولوله بود
پای من بسته به زنجیر غم و سلسله بود

من همانم که زدم ناله و کردم فریاد
آبروی اموی پیش همه رفت به باد

عشق را با هنر گریه ام آمیخته ام
شام را بر سر کفّار فرو ریخته ام

باب حاجات شدم جود و کرم کار من است
عمویم حضرت عباس نگهدار من است

شیعیان در تب و تابند علی جان مددی
غیرت شیعه شده غیرت حجربن عدی

سخن از نسل یزید بن معاویه شده
پای یک عدهء کم ، باز به سوریه شده

یادشان رفته که کاخ اموی گشت خراب
یادشان رفته شکست علوی بود سراب

شام ، امروز اگر صحنۀ درگیری هاست
مُنجر ، این قصّه به سر کوبیِ تکفیری هاست

وای اگر باز ، رگ حیدریم برخیزد
باز ، شامات به یک لحظه بهم می ریزد

برسانید به گوش سلفی ها سخنم
که علمدار دفاع از حرم عمه منم

عمه خود فاتح میدان عراق و شام است
فکر فتح حرمش فکر و خیالی خام است

عمویم حضرت عباس به ما حساس است
چارهء کار به دست قلم عباس است

شیعه تا هست کسی قصد تقابل نکند
ایستادیم ، بگو  فکر چپاول نکند

پرچم گنبد عمه همۀ عزت ماست
نام عباس که آید سند قدرت ماست

کور خواندند ، حرم جای حرامی ها نیست
یک اشاره که کند حضرت سقّا کافیست

****************

اشعار مدافعان حرم  اهل البیت علیها سلام ـ محسن حنیفی

چقدر با شعف و تاب و تب شهید شدند
برای دختر شاه عرب شهید شدند

برای حفظ حرم سینه را سپر کردند
شبیه عابس و حر و وهب شهید شدند

من الغریب به آنها رسید نامه عشق
مدافعان حرم منتخب شهید شدند

برای او نوه های غلام ترکی و جُون
چقدر آدم عالی نسب شهید شدند

به احترام قدمهای حضرت زینب
دمشق یا که نشد، در حلب شهید شدند

برای روضه ی آن دست بسته می مردند
میان روضه ی او شب به شب شهید شدند

مسیر قافله تا شام گریه ها کم داشت
گریستند و وجب در وجب شهید شدند

نوای بر لب آنها ذبیح العطشان بود
گمان کنم که همه تشنه لب شهید شدند

به اقتضای ادب بر سر بریده شاه
همه بدون سر و با ادب شهید شدند

****************

اشعار مدافعان حرم  اهل البیت علیها سلام ـ وحید دکامین

هر زمان از غیب برگوش درون
آیدم بانگ الیهِ الرّاجِعونْ

سیر تا عرش خدا،گر بایدت
اقتدا بر شاه بی سر بایدت

هرکه را شوری به سر ازکربلاست
مستحق اَلبَلاءُ لِلْوِلاست

در طریق عشقبازی و جنون
یک وضو باید بسازم من ز خون

ذکر استرجاعم آهنگ من است
سر به روی پیکرم ننگ من است

عاشقان را با تعلّق ها چه کار
سر به تن اینجا نمی آید به کار

آن گروهی کز تعلّق رسته اند
روز اول عهد،با خون بسته اند

از تعلّق، از تعیُّن، رسته ایم
عهد را درعشق، با جان بسته ایم

گر به جان ما را زَنَد مولا محک
لَیتَنا یٰا لَیتَنا کُنّا مَعَک…

حرف در این جایگه بایسته نیست
لاف عشق از چون منی شایسته نیست

أَمْ حَسِبْتُم خواند و شوری آفرید
عشق را معنا ازآن سر شد پدید

عشق آن باشد که عابس وار..مَرد
بی زره آیی به میدان نبرد

یا که چون آن عاشق شوریده حال
در نماز عاشقی رفتن ز حال

در حمایت از ولی، روح نماز
تیرباران می شوی و سرفراز

آن سعید،آن پور عبدالله بود
بنده ی آگاه این درگاه بود

قاف تا قاف جهان تا پا گرفت
عشق زین هفتاد و دوگل معنا گرفت


*****************

اشعار مدافعان حرم  اهل البیت علیها سلام ـ احمد بابایی

خبر آمیخته با بغضِ گلوگیر شده ست
سیلِ دلشوره و آشوب سرازیر شده ست
سرِ دین طعمه ی سرنیزه ی تکفیر شده ست

هر که در مدح علی شعر جدید آورده ست
گویی از معرکه ها نعش شهید آورده ست

روضه مشک رسیده ست به بی آبی ها
خون حق می چکد از ابروی محرابی ها
باز هم حرمله… سرجوخه وهابی ها

کوچه پس کوچه ی آینده به خون تر شده است
باز، بوزینه‌ی کابوس به منبر شده است

خط و ربطِ عرب ای کاش که کاشی گردند
تا حرم همسفر "قافله باشی" گردند
لاشه خواران سقیفه، متلاشی گردند

می زند قهقهه "القارعه" بر خامی شان
خون دین می چکد از "دولت اسلامی" شان

بنویسید تب ناخلفی ها ممنوع!
هدف، آزاد شده، بی هدفی ها ممنوع!
در دل عرش ورود سلفی ها ممنوع!

عرش یک روضه ی داغ است که داغ و گیراست
عرش… گفتیم که نام دگر سامرّاست!

شرق در فتنه اصحاب شمال افتاده ست
بر رخ غرب از این حادثه خال افتاده ست
وا شده مشت و از این چفیه، عقال افتاده ست

گویی از هرچه که زشتی ست، کفی هم کافی ست!
جهت خشم خدا یک سلفی هم کافی ست
!
تا "بهار عربی" روی علف باز کند
جبهه در شام و عراق از سه طرف باز کند
وای اگر دست کجی پا به "نجف" باز کند

عاشق شیر خدا، وارث شمشیر خداست
سینه ی "سنی و شیعه" سپر شیر خداست

لخت خون جگر ماست به روی لبشان
کوره ی دوزخیان، گوشه نشین تبشان
لهجه عبری و لحن عربی مکتبشان

"نیل" را تا به "فرات" – آنچه که بود آتش زد
شک مکن ما همه را مکر یهود آتش زد

بی جگرها جگر حمزه به دندان گیرند
انتقام احد و بدر ز طفلان گیرند
چه تقاصی ز لب قاری قرآن گیرند

بیشتر زانکه از این قوم بدی می جوشد
از زمین غیرت "حجر بن عَدی" می جوشد

گره انگار نه انگار به کار افتاده
سایه سرکش ما گردن دار افتاده
چشم بی غیرت اگر سمت "مزار" افتاده

صاعقه در نفس ابری خود کاشته ایم
به سر هر مژه ای یک قمه برداشتیه ایم

سنگ تکفیر به آیینه ی مذهب؟! هیهات!
ذوالفقار علی و رحم به مرحب؟! هیهات!
دست خولی طرف معجر زینب؟! هیهات
!
ما نمک خورده‌ی عشقیم به زینب سوگند
پاسبانان دمشقیم به زینب سوگند

داس تکفیر گل از ریشه بچیند؟! هرگز!
کفر بر سینه‌ی توحید نشیند؟! هرگز!
مرتضی همسر خود کشته ببیند؟! هرگز
!
پایتان گر طرف "کرب و بلا" باز شود
آخرین جنگ جهانی حق آغاز شود

خوش خیالی ست مرامی که اجاقش کور است
مفتی نفتی این حرملگان مزدور است
قصه حنجره و تیرِ سه پر مشهور است

خار در چشم سعودی شده "بیداری ما"
باز کابوس یهودی شده "بیداری ما

رگ بیداری ما شد شریانی که زدند
بشنوی "بر دهل جنگ جهانی که زدند"
پاسخ شیعه  به هر زخم زبانی که زدند

بذر غیرت سر خاک شهدا می کاریم
پاسخ شیعه همین است که صاحب داریم

***************

اشعار مدافعان حرم  اهل البیت علیها سلام ـ محمد جوادپرچمی

مست یارند ، هرکجا هستند
بی قرارند ، هرکجا هستند
شیعه هستند ، بر نمی تابند
ذوالفقارند ، هرکجا هستند
**
عشق نابند ، هرکجا باشند
مستجابند ، هرکجا باشند
نیجریه ، یمن ، حلب ، بیروت
آفتابند ، هرکجا باشند
**
شیعه برپاست ، هرچه خواهد شد
رو به دریاست ، هرچه خواهد شد
می رود سیل ما به سوی ظهور
فتح با ماست ، هرچه خواهد شد
**
سرنهادیم ، هرچه بادا باد…
کشته دادیم هرچه ، بادا باد…
تا دم مرگ گرگ استکبار
در جهادیم ، هرچه بادا باد…
**
وقت جولان ماست آینده
تحت فرمان ماست آینده
به کلام امام تکیه کنید
قطعا از آن ماست آینده
**
سوی حق میدویم ، پیروزیم
هرکجا میرویم ، پیروزیم
بکشید هرچه خواستید از ما
کشته هم که شویم ، پیروزیم
**
چاهتان دیر و زود میخشکد
ریشه های یهود می خشکد
خون مظلوم ها که جاری شد
رگ آل سعود می خشکد
**
درد داریم درد ما دین است
دین بی دردسر نمادین است
سوریه ، نیجریه ، صعده ، قطیف
همه دروازه فلسطین است
**
شده وقت سپر شکستن ها
رقص شمشیر و سر شکستن ها
یادتان که نرفته خیبر را…
چیره دستیم در ، شکستن ها
**
در سیاهی سحر درست شده است
یک.تنه هم ظفر درست شده است
یک.نفر درسی از خمینی خواند
میلیون ها نفر درست شده است
**
ما که هرشب مصائبی داریم
در شهادت مراتبی داریم
جمعه انتقام نزدیک است
پشت داریم ، صاحبی داریم

****************

اشعار مدافعان حرم  اهل البیت علیها سلام ـ شاعرناشناس

گریه آیین ربنایی‎هاست
شرح منظوم نینوایی‎هاست
همه حرفش غم جدایی‎هاست
چاره‎ی درد بی‎دوایی‎هاست

گریه روزی ماورایی‎هاست

همه‎ی سرپناهمان اشک است
تا ابد تکیه‎گاهمان اشک است
در مسیریم و راهمان اشک است
شیعه‎ایم و سلاحمان اشک است

اشک سجاده‎ی خدایی‎هاست

در ازای دعا دوا کردند
گره‎ها کور بود وا کردند
چقدر لطف‎ها به ما کردند
شهر را صحن کربلا کردند

عشق ما هم به این گدایی‎هاست

چه کسی گفته بی‎کس و کاریم
ما گداها حسین را داریم
به نگاهش همه گرفتاریم
این که غم را فقط خریداریم

حُسن این طور آشنایی‎هاست

آیه‎ی بی‎غلط حسین حسین
سند خط به خط حسین حسین
اسم اعظم فقط حسین حسین
عشق من این وسط حسین حسین

دل به او بستن از رهایی‎هاست

تیر و ترکش مرام داعش نه
اهل حقیم اهل خواهش نه
حرف داریم با نوازش نه
مرد جنگیم میز سازش نه

کار در دست کربلایی‎هاست

همگی عشق پنج تن داریم
از لباس عزا کفن داریم
پرچم سبز یا حسن داریم
در یمن نیز هم‎وطن داریم

عشق بالاتر از کجایی‎هاست؟

آسمان رد پای ما را دید
سند روضه‎های ما را دید
مقتل کربلای ما را دید
چشم دنیا منای ما را دید

فاطمه مادر منایی‎هاست

گریه کردیم بی صدا امروز
مثل جانباز کربلا امروز
سوختیم از دم هوا امروز
گفت آقا غم منا امروز

قصه‎ی تلخ شیمیایی‎هاست

بار دادند بار عام حسین
نقش سربند ماست نام حسین
منطق ما شده کلام حسین
شرط برجام ماست جام حسین

فتح ما پشت سر جدایی‎هاست

حرف تحریم درخور ما نیست
چقدر حرف این که فردا نیست
گوش ما بر کلام دنیا نیست
به لب سید خراسانی‎ست

گرچه دوران بی وفایی‎هاست

در طریقت ادا نباید داشت
سنگری از ریا نباید داشت
وحدتی غیر ما نباید داشت
چشم بر کدخدا نباید داشت

دوره‎ی ختم کدخدایی‎هاست

نور داریم و منجلی هستیم
گرچه بی‎سر صدا، ولی هستیم
پای دین بی‎معطلی هستیم
همدانی این علی هستیم

شب هشتم شب فدایی‎هاست

قدمی زد قد حرم خم شد
احمد کربلا معمم شد
خیمه‎ها بی رسول اعظم شد
روزگار حسین در هم شد

وقت معراج مصطفایی‎هاست

در گلو لشکری صدا انداخت
تن او را جدا جدا انداخت
شاه را داغ او ز پا انداخت
آمد و بر زمین عبا انداخت

این عبا ارث مرتضایی‎هاست

خم شده قدم اکبرم برگرد
خیز از جا صنوبر برگرد
خبرت رفته تا حرم برگرد
دست در دست خواهرم برگرد

حرفم آغاز بی‎حیایی‎هاست

*****************


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: اشعار مدافعان حرم اهل البیت علیها سلاماشعار مدافعین حرممدافعان حرماشعارحرم

[ دو شنبه 15 شهريور 1395

] [ 22:32 ] [ moqisoshie@ ]

[ ]